• الحمدللہ محدث فورم کو نئےسافٹ ویئر زین فورو 2.1.7 پر کامیابی سے منتقل کر لیا گیا ہے۔ شکایات و مسائل درج کروانے کے لئے یہاں کلک کریں۔
  • آئیے! مجلس التحقیق الاسلامی کے زیر اہتمام جاری عظیم الشان دعوتی واصلاحی ویب سائٹس کے ساتھ ماہانہ تعاون کریں اور انٹر نیٹ کے میدان میں اسلام کے عالمگیر پیغام کو عام کرنے میں محدث ٹیم کے دست وبازو بنیں ۔تفصیلات جاننے کے لئے یہاں کلک کریں۔

وحید الزماں کی طرف منسوب مسائل

شمولیت
نومبر 23، 2011
پیغامات
39
ری ایکشن اسکور
109
پوائنٹ
35
مسأله11 : جواز نماز با حمل سگ :

در کتاب دعوت جوانان بسوی گمراهی صفحه 107 با تایید وتقریظ ملا محمد یوسف حسین پور گشتی آمده : اهل حدیث معتقدند : بر داشتن سگ ونماز خواندن با آن جایز است ، نزل الابرار ج 1 ص 30 وهمچنین ملا صفدر در تجلیات ومجموعه رسایل این را آورده می گوید : کتے کو اٹھا کر نماز پڑھے تو نماز جائز ہے . ج 1 ص 30

می گویم: در نقل این کلام هم مرتکب خیانت شدید ، بلکه جناب وحید الزمان می گوید : لا تفسد صلاة حامله وشرط بعضهم شد فمه وقیل تفسد لعدم شهود الملائکة بیتا فیه کلب او تصاویر.

یعنی : نماز کسی که سگی را حمل کند فاسد نمی شود وبعضی شرط گذاشتند دهانش بسته شود .گفته شده : نمازش فاسد است زیرا فرشتگان در منزلی که سگ وتصویر وجود داشته باشد حضور نمی یابند.

همانطور که ملاحظه می فرمایید جناب وحید الزمان اختلاف اقوال را ذکر کرده وانصافا جواز وعدم جواز را ذکر کرده ، اما خائنین کورند قسمت دوم را ندیدند ودر ضمن جناب وحید الزمان حنفی است که در ابتدا حنفی متعصب ودشمن اهلحدیث بود وبعدها بر اثر مطالعه وتجربه دریافت که حقیقت با اهل حدیث است که مجتهد فی المذهب الحنفی شد ودر خیلی مسایل مذهب اهل حدیث را ترجیح داد ودقیقا بعینه همین مسأله در کتب احناف وجود دارد ، به مصداق ضرب المثل عربی : رمتني بدائها وانسلت مرا به عيبي كه در خودش است, متهم نمود و جان سالم بدر برد ، یا بقول خودشان : خواب خود را برای دیگران دیدن .

احناف وحمل سگ در نماز :

ابن عابدين در رد المحتار (1/ 208) می گوید : قال مشايخنا: من صلى وفي كمه جرو تجوز صلاته، وقيده الفقيه أبو جعفر الهندواني بكونه مشدود الفم. اهـ. وفي المحيط: صلى ومعه جرو كلب أو ما لا يجوز الوضوء بسؤره قيل لم يجز والأصح أنه إن كان فمه مفتوحا لم يجز؛ لأن لعابه يسيل في كمه فينجس لو أكثر من قدر الدرهم ولو مشدودا بحيث لا يصل لعابه إلى ثوبه جاز؛

مشایخ ما می گویند : کسی نماز خواند ودر آستینش توله سگی بود نمازش جایز است ، فقیه ابو جعفر هندوانی گفته بشرطی که دهانش بسته باشد جایز است ، در محیط آمده : نماز گزار نماز خواند وبا وی توله سگی بود یا حیوانی که با پس مانده آن وضو جائز نیست ، گفته شده نمازش جایز نیست وقول صحیح آنست اگر دهانش باز بود نمازش جایز نباشد زیرا آب دهانش در آستینش جاری می گردد بیش از یک درهم باشد نجس میگردد ، اگر دهانش بسته بود بشزطی که آب دهانش به لباسش نرسد نمازش جایز است .

کاسانی حنفی در بدائع الصنائع (1/ 74) می گوید : قال مشايخنا فيمن صلى وفي كمه جرو كلب: إنه تجوز صلاته وقيد الفقيه أبو جعفر الهندواني الجواز بكونه مسدود الفم، فدل أنه ليس بنجس العين، وهذا أقرب القولين إلى الصواب،

عینی حنفی در البناية شرح الهداية (1/ 416) می گوید : قال مشايخنا: ومن صلى وفي كمه جرو كلب تجوز صلاته، وقد حكم أبو حصير فدل على أنه ليس بنجس العين.

صاحب البحر الرائق شرح كنز الدقائق (1/ 107) می فرماید : وأما جلد الكلب فعن أصحابنا فيه روايتان في رواية يطهر بالدبغ وفي رواية لا يطهر، وهو الظاهر من المذهب وذكر في البدائع أن فيه اختلاف المشايخ فمن قال: إنه نجس العين جعله كالخنزير ومن جعله طاهر العين جعله مثل سائر الحيوانات سوى الخنزير والصحيح أنه ليس بنجس العين، وكذا صححه في موضع آخر وقال: إنه أقرب القولين إلى الصواب ولذلك قال مشايخنا فيمن صلى وفي كمه جرو أنه تجوز صلاته وقيد الفقيه أبو جعفر الهندواني الجواز بكونه مشدود الفم اهـ.

طحطاوي در حاشية مراقي الفلاح شرح نور الإيضاح (ص: 167) می گوید : لو صلى وفي كمه جرو صغير جازت على الأول لا الثاني وشرط الهندواني كونه مسدود الفم.

الان چشمانتان را ببندید وتصور کنید که جناب مولوی صاحب حنفی یک توله سگی دهان بسته در آستین گشادش هست وبه ملت حنفی نماز می خواند . این هم نتیجه فقه بدون از کتاب وسنت.
 
شمولیت
نومبر 23، 2011
پیغامات
39
ری ایکشن اسکور
109
پوائنٹ
35
مسأله16 : جناب مولوی شاهو زهی حنفی در مدرسه مکی زاهدان در رساله اش بر علیه اهلحدیث در مساله 17 میگوید نزد اهل حدیث : با زبان نیت کردن برای نماز بدعت است. وجناب ملازهی با تأیید شیخ الحدیث می گوید نزد اهل حدیث : تلفظ نیت با زبان در نماز بدعت است (نزل الابرار1/69) نقل از دعوت جوانان بسوی حق (باطل) در واقع این نقل قول ملا صفدر اوکاروی در مجموعه رسائل وتجلیاتش است .
می گویم : جناب وحید الزمان در نزل الابرار جلد اول ص 68و69 میگوید : ومن شرائطها النیة ای قصدا لعبادة المعینة التی یرید الشروع فیها ومحلها القلب فان خالفه اللسان فلا اعتبار للذکر باللسان مثاله لو نوی اداء صلاة الظهر وقال باللسان اءدی صلاة العصر تصح نیة الظهر ولا یسن التلفظ بالنیة بل هو بدعة لم یرو یه نقل لا عن النبی صلعم ولا عن اصحابه .
یعنی : یکی از شرایط نماز نیّت است یعنی قصد برای ادای عبادتی که میخواهد شروع کند وجای نیت تو دل است اگر بر زیانی چیزی دیگر گفته شد ارزشی ندارد مثلا : اگر نیّت نماز ظهر را کرد وبه زبانش گفت نماز عصر را ادا میکنم نیت ظهر صحیح است ونیت را بازبان تلفظ کردن سنت نیست زیرا از پیامبر صلعم واز صحابه نقل نشده .
اعتراض بر بدعت بودن نیت لفظی جهالت وعدم اطلاع معترض را از نصوص کتاب وسنت ومتون فقهی واختلاف فقهاء به اثبات میرساند قبل از وحید الزمان وبعد از وی جمع کثیری از محققین وفقهای اهلسنت مذهب حنفی ومذاهب دیگر این عمل را بدعت به حساب آوردند .
بدعت بودن نیّت زبانی نزد محققین مذهب حنفی :
کمال بن همام در فتح القدیر شرح هدایه (1/ 266) می گوید : قال بعض الحفاظ: لم يثبت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم بطريق صحيح ولا ضعيف أنه كان يقول عند الافتتاح أصلي كذا، ولا عن أحد من الصحابة والتابعين، بل المنقول أنه كان صلى الله عليه وسلم إذا قام إلى الصلاة كبر وهذه بدعة اهـ.
يعني : بعضي از حفاظ گفتند : از رسول خدا ص نه از طریق صحیح ونه از طریق ضعیف ثابت نشده که ایشان به هنگام افتتاح زبانی بگوید من این اندازه رکعت نماز می خوانم ونه از هیچ یک از صحابه وتابعین ، بلکه آنچه از پیامبر ص نقل شده وقتی بسوی نماز می ایستاد الله اکبر میگفت ، واین تلفظ زبانی نیت بدعت است .
ابن ابي العز حنفي در كتاب التنبيه (1/509) می گوید : لان النية علم القلب والله تعالي مطلع علي ما في الضمائر فلا حاجة الي الافصاح باللسان وهذا هو الصحيح فان قول القائل : نويت صلاة كذا وكذا من نوع العبث .
يعني : زیرا نیت دانستن در قلب است وخداوند از ضمائر آگاه است احتياجي نيست كه با زبان اطلاق شود وهمين صحيح ودرست است ، اگر کسی زبانی بگوید : نیت کردم نماز فلان وتعداد رکعات فلان ، کاری بیهوده است .
ملا علي قاري حنفي در مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح (1/42) بعد ذكر اقوال در مورد نيت و رد ابن حجر مكي هيتمي كه ادعای اجماع بر نيت زباني كرده میگوید : وقد علمت أن الأفضل المكمل عدم النطق بالنية مع أن دعوى الإجماع غير صحيحة، فإن المالكية قالوا: بكراهته، والحنبلية نصوا على أنه بدعة غير مستحب، وإن أراد به الاتفاق بين الشافعية، والحنفية فليس على الإطلاق بل محله إن احتاج إليه بالاستعانة عليه، وقد ثبت تركه عند الحفاظ المحدثين بلا ريب فقوله: والشك لا يعارض اليقين مجازفة عظيمة من أعجب العجائب الذي يتحير فيه أولو الألباب حيث جعل الوهم يقينا، وثبوت الحفاظ ريبا.
يعني : از آنچه که گفته شد دانستی که افضل وکاملتر به زبان نیاوردن نیت است ادعای اجماع برای نیت زبانی صحیح نیست زیرا مالکی ها معتقدند که نیت زبانی مکروه است وحنابله میگویند بدعت وغیر مستحب است ، اگر منظورش اتفاق شافعیه وحنفیه است مطلقا اینطور نیست بلکه نیت زبانی کمکی واستعانتی برای نیت قلبیست ودر حالی که ترک نیت زبانی نزد حافظان ومحدثین بدون شک به اثبات رسیده ، واین که میگوید : شک در مقابل یقین توان معارضه ندارد گزافه گویی (مغلطه) بزرگیست از عجیبترین عجایب است که عاقلان را به حیرانی می اندازد ، وهم را یقین وثبوت قول حافظان را شک قرار میدهد .
شهاب الدين حموي حنفي در غمز عيون البصائر في شرح الأشباه والنظائر (1/170) بعد از نقل قول از ابن همام می گوید : و زاد ابن أمير الحاج أنه لم ينقل عن الأئمة الأربعة ، وفي المفيد كره بعض مشايخنا النطق باللسان
یعنی : ابن امیر الحاج اضافه بر قول ابن همام گفته تلفظ نیت قبل از نماز از هیچ یک از امامان چهار گانه نقل نشده ، ودر کتاب المفید ذکر شده : بعضی از مشایخ ما (احناف) نیّت زبانی را مکروه دانسته اند .
ابن نجیم مصری حنفی در البحر الرائق شرح كنز الدقائق (2/ 346) در کتاب الحج می گوید : أن التلفظ باللسان بالنية بدعة مطلقا في جميع العبادات .
یعنی : تلفظ نیّت با زبان مطلقا بدون استثناء در همه عبادات بدعت است .
شیخ عبد الحق محدث دهلوی در اشعة اللمعات شرح مشکات نسخه خطی جلد اول ورق 22 به زبان فارسی میگوید : باید دانست که نیت کار دل است بزبان گفتن حاجت نبود واگر بزبان گویند ودل غافل باشد اعتبار ندارد واگر فرضا نیت در دل حاصل گردد وبر زبان نیاید یا بر زبان خلاف آن رود زیان نکند واختلاف کرده اند علماء در نیت نماز بعد از اتفاق همه بر آن که بجهر گفتن آن نا مشروع است که تلفظ نیت شرط صحت نماز است یا نه ، صحیح آن است که شرط نیست ومشروط دانستن آن خطاست ، ودر آخر میگوید : پس طریقه سنت واتباع آن است که هم بر دل نیت بدل اختصار کند واتباع هم چنانچه در فعل واجب است در ترک نیز می باید پس آنکه مواظبت نماید بر فعل آنچه شارع نکرده باشد مبتدع بود.
محمد عمر سندی حنفی در احسن الدلائل علی بعض المسائل نسخه خطی صفحه 68 می گوید : لاشکّ ان التلفظ فی نیة الصلاة لم یکن فی القرون المشهود لها بالخیر فیکون بدعة .
یعنی : شکی نیست تلفظ نیت نماز در قرون مشهود بالخیر وجود نداشت بنابر این بدعت است .
شیخ احمد سرهندی مجدد الف ثانی در مکتوباتش در جلد اول صفحه 300 مکتوب صد وهشتاد وششم می گوید : وهمچنین است آنچه علماء در نیّت نماز مستحسن داشته اند که با وجود اراده قلب بزبان نیز باید گفت وحال آنکه از آن سرور علیه وعلی اله الصلاة والسلام ثابت نشده است نه بروایت صحیح ونه بروایت ضعیف ونه از اصحاب کرام وتابعین عظام که بزبان نیّت کرده باشند بلکه چون اقامت می گفتند تکبیر تحریمه میفرمودند پس نیّت بزبان بدعت باشد .
عبد الحی لکهنوی حنفی در حاشیه عمدة الرعاية بر شرح الوقاية (2/ 248) می گوید : ما فعلَه العلماءُ واستحبّوه، لا بمعنى ما فعلَه رسولُ الله صلى الله عليه وسلم أو رغَّب إليه، فإنّه لم يثبت ذلك.
یعنی : آنچه علماء به استحباب تلفظ نیت زبانی قایل شدند ، به این معنی نیست که از رسول خدا ص انجام داده یا تشویق کرده زیرا این از پیامبر ص ثابت نشده .
در این باب اقوال زیادی از علمای دیگر مذاهب ومعاصرین وجود دارد که به همین قدر اکتفا میکنیم اعتراض آقایان بر این مساله نابجاست چون وحید الزمان چیزی بر خلاف واقع نگفته بلکه حقیقت را بیان کردند واین مذهب متقدمین ومحققین مذهب حنفیست وحق وانصاف با اینهاست وآنچه بعضی از متاخرین حنفی نیت زبانی را مستحب میدانند بدون دلیل واشتباه است .
 
شمولیت
نومبر 23، 2011
پیغامات
39
ری ایکشن اسکور
109
پوائنٹ
35
مسأله17 : در کتاب دعوت جوانان به سوی حق (باطل) می گوید یکی از مسایل اهلحدیث که در کتاب نزل الابرار (1/68) آمده این است : کفش پوشیده نماز خواندن سنت است ، مولوی شاهو زهی حنفی می گوید : با کفش نماز سنت است ، نزل الابرار جلد 1 صفحه 8 ، معلوم میشه جناب مولوی در نقل وکپی وتقلید دقت نکرده صفحه هشت را ادرس داده ، همه ملاهای ایرانی از ملاصفدر وملاهای پاکستانی وهندی بدون تحقیق نقل کردند .
می گویم : جناب نواب وحید الزمان در نزل الابرار (1/68) ویسن ان یصلی فی النعلین اذا کانا طاهرین ولو خلعهما وصلی بدونهما فلا باس .
یعنی : سنت است که نماز خوان در کفشهایش نماز بخواند وقتی که پاک باشند اگر کفشها را بیرون آورد وبدون آنها نماز بخواند اشکالی ندارد .
این متن کامل جناب وحید الزمان است که خائن بزرگ جناب صفدر ودیگران قسمتی را نقل کرده وقسمتی را رها کرده اند ، واین کلام وحید الزمان مبتنی بر احادیث صحیحه واقوال سلف وصحابه وتابعین واهل علم ومذهب حنفی است .
روایات نماز خواندن با کفش :
روایت اول :
عن سعيد بن يزيد الأزدي، قال: سألت أنس بن مالك: أكان النبي صلى الله عليه وسلم يصلي في نعليه؟ قال: «نعم» رواه بخاري (1/ 86) ومسلم (1/ 391) في صحيحيهما
ترجمه : سعید بن یزید ازدی می گوید : از انس بن مالک پرسيدم: آيا نبي اكرم صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ با كفش هايش، نماز مي خواندند ؟ جواب دادند : بله . بروایت بخاری ومسلم
روایت دوم :
عن شدَّاد بن أوس قال: قال رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " خالفوا اليهود؛ فإنهم لا يُصَلون في نِعالهم ولا خِفافهم . رواه ابو داود (3/ 224)
ترجمه : شداد بن انس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ روايت كرده كه رسول الله صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرموده است: «با يهود مخالفت كنيد چون آنها با كفش و موزه هايشان نماز نمي خوانند».
روايت سوم :
عن أبي سعيد الخدري ان رسول الله صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قال: إذا جاء أحدكم إلى المسجد فلينظر: فإن رأى في نعليه قذرا أو أذى فليمسحه وليصل فيهما "، رواه ابو داود (1/175)
ترجمه : ابي سعيد خدري ميفرمايد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمودند : «هرگاه يكي از شما به مسجدي مي آيد بايد نگاه بكند؛ اگر در كفش هايش نجاستي ببيند بايد آن را پاك كند و سپس با آنها نماز بخواند».
روايت چهارم :
عن عمروبن شعيب عن أبيه عن جده قال: رأيت رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يصلي حافياً ومتنعلاً. رواه ابو داود (3/ 225)
يعني : عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت می کند رسول خدا صلی الله علیه وسلم را دیدم پابرهنه وبا کفش نماز میخواند.
روايت پنجم :
عن عبد الله، قال لقد رأينا رسول الله صلى الله عليه وسلم «يصلي في النعلين والخفين. سنن ابن ماجه (1/ 330)
حضرت عبدالله می فرماید : مارسول خدا ص می دیدیم با کفش وموزه نماز میخواند.
ترمذی می گوید :
وفي الباب عن عبد الله بن مسعود، وعبد الله بن أبي، حبيبة، وعبد الله بن عمرو، وعمرو بن حريث، وشداد بن أوس، وأوس الثقفي، وأبي هريرة، وعطاء، رجل من بني شيبة. والعمل على هذا عند أهل العلم. سنن الترمذي (1/ 517)
یعنی : در این باب نماز خواندن در کفش از عبد الله بن مسعود، وعبد الله بن أبي حبيبة، وعبد الله بن عمرو، وعمرو بن حريث، وشداد بن أوس، وأوس الثقفي، وأبي هريرة، وعطاء، ومردی از بني شيبة از پیامبر ص روایت شده ونزد اهل علم عمل بر همین است
شيخ مقبل وادعی می گوید : فقد تواتر أنّ النبي صلى الله عليه وعلى آله وسلم صلى في نعليه ، يعني : به تواتر در احادیث ثابت شده که نبی کریم ص در کفهایش نماز خوانده .
واین روایات بالاتفاق دال بر جواز ونزد بعضی دال بر استحباب هستند ودر بعضی مواقع حکم استحباب پیدا میکند که عده ای از اهل علم به سنیت واستحباب در مواقع اضطرار قایل هستند.
ودر اهل علم قدیم بنابر قول ترمذی عمل نزد انها بوده واختلافی را نقل نکرده اما متاخرین بر سه قول هستند : قول جواز وقول کراهت وقول استحباب ودر مورد جواز اتفاق اهل سنت است جمیع مذاهب وقول استحباب وسنیت قول بعضی از حنابله واحناف است وقول کراهت فقط بعضی ها مثل لکهنوی وابوزرعه نقل کردند اما دقیقا اسم نبردند چه کسانی بودند وقول راجح وصحیح قول جواز با طهارت عموما وگاهی استحباب با شرایط خاصی است .
استحباب نماز خواندن با کفشها در نماز نزد احناف :
مفتی ازهر مصر عبدالمجید سلیم بعد از ذکر احادیث نماز در کفشها می گوید : جمع زیادی از صحابه وتابعین در کفشها نماز میخواندند ودر شرح منیة المصلی از ابراهیم حلبی به نقل از فتاوای الحجة آمده : نماز در کفشها چندین برابر بر نماز پابرهنه اجر وثواب دارد زیرا در آن مخالفت با یهود است . سنه 1347 ه (فتاوى دار الإفتاء المصرية1/ 16)
صاحب الدر المختار در ص 89 میگوید : نماز در موزه ها وکفش ها افضل تر است .
ابن عابدین در شرحش بر درّ (1/ 657) به نقل از فتاوای تاتارخانیه می گوید : نماز در موزه وکفش پاکیزه افضلتر است زیرا در آن مخالفت با یهود است .
ابن نجیم مصری حنفی در البحر الرائق شرح كنز الدقائق (2/ 61) می گوید : ابراهیم نخعی بیرون آوردن کفشها را (در نماز) مکروه می دانست ومعتقد بود نماز خواندن با کفش افضل تر است به خاطر حدیث خلع النعال ، واز حضرت علی رضی الله عنه روایت شده که ایشان دو جفت کفش داشتند یکی را بهنگام وضو تا در مسجد می پوشیدند ودیگری را داخل مسجد تا جای نمازش میپوشید ، بهمین علت (فقهاء) می گویند نماز با کفش وموزه پاکیزه به حسن ادب نزدیکتر است .
عبد الحی لکهنوی حنفی در این باب کتاب مستقلی به نام غاية المقال فيما يتعلق بالنعال در 250 صفحه نوشتند ومفصلا روایات واحادیث وآثار از صحابه وتابعین در مورد جواز نماز با کفشها بهمراه اختلاف فقهاء ، توضیح دادند .
همچنین محمد بن محمد بن محمد بن محمود بخاری حنفی رساله بنام صفة نعل النبی ص نوشتند که نسخه خطی آن در مکتبه ملک فیصل وجود دارد ورساله دیگر بنام فتح المتعال فی مدح النعال در این باب نوشته شده که عبدالحی لکهنوی حنفی چندین جا در کتاب غایة المقال از وی نقل کرده.
استحباب وسنيت قول بعضي احناف وحنابله است كه متاسفانه بعضی از جهال مدعی علم ومنسوب به حنفیت این احادیث وروایات را بمسخره گرفته ومطالب را قیچی وبریده کرده وبه اهل علم وبه اهل حدیث نسبت میدهند وجناب وحید الزمان در این مساله بجز حق وبیان خود مذهب احناف چیز دیگری نگفتند .
شیخ مقبل وادعی در مجموعه رسایل میگوید : بسیاری از سنت ها را مردم نمی دانند وکلا آنها را ترک کردند وبعد اگر کسی به آنها عمل کند وآن سنت ها را احیاء کند آنها را مسخره می کنند وایراد میگیرند وآنها را به گمراهی نسبت میدهند ویکی از این سنت ها نماز خواندن با کفشهاست در حالی که به طور متواتر از پیامبر ص ثابت شده که ایشان با کفش نماز خواندند .
 
شمولیت
نومبر 23، 2011
پیغامات
39
ری ایکشن اسکور
109
پوائنٹ
35
شبهه 24 اگر کسی آله تناسلی خویش را در دبر خودش کرد ! :
ملا صفدر اوکاروی به نقل از وحید الزمان در تشنیع اهل حدیث از نزل الابرار (1/24) می گوید : کسی نے اپنا آلہ تناسل اپنی دبر میں داخل کر لیا تو غسل فرض نھیں ، یعنی : اگر کسی آله تناسلی خویش را در داخل دبر خود فرو برد غسل بر وی فرض نمی باشد ، وهمچنین انوار خورشيد حنفی دیوبندی در کتابش حديث اور اهل حديث صفحه 220 این مساله را ذکر کرده وبه وحیدالزمان نسبت داده .
می گویم : این مساله در هیچ یک از کتب معتبر اهل حدیث وجود ندارد ودر نقلش وحید الزمان متفرد وشاذ است واین مساله از مسایل معروف احناف است وحید الزمان حنفی در صفحه وجلد مزبور می گوید : ولو ادخل ذکره فی دبر نفسه لا یلزم الغسل الا بالانزال. یعنی : اگر کسی آله تناسلی خویش را در داخل دبر خود فرو برد غسل بر وی لازم نمی سود مگر اینکه انزال باشد .
این مساله از مسایل معروف احناف است که با آب وتاب در کتب فقهی خود بیان کردند ومیدادند که هیچ نسبتی به اهل حدیث ندارد ودر هیچ یک از کتب اهل حدیث هم نیامده ووحید الزمان حنفی مذهب خودش رو بیان کرده واما بیان مساله قبل از وحید الزمان وبعد از وی در اکثر کتب حنفی آمده که مقداری را ذکر میکنیم .
بیان این مساله در کتب احناف :
اشرف علی تهانوی در بهشتی زیور قسمت یازدهم صفحه 531 می گوید : اگر کوئی مرد اپنے خاص حصہ کا جز مقدار حشفہ سے کم داخل کرے تب بیز غسل فرض نہ هوگا .
مولوی محمد امین حسین بر حنفی دیوبندی بلوچ این طوری ترجمه کرده (11/32) : اگر آله کمتر از حشفه در اندام نهانی فرو رود غسل فرض نمی گردد .
اقای مولوی حسین بر ناقص ونامفهوم ترجمه کرده دوستانی که اردو بلدند با متن اصلی مقایسه کنند میبینند که چقدر اختلاف دارد ترجمه اصلی متن اردو اینچنین است : اگر مردی در قسمت خاص خودش یعنی دبرش کمتر از مقدار حشفه ذکرش را داخل کند غسل بر وی فرض نیست .
در واقع قباحت وزشتی این مساله جناب مولوی را وادار به خیانت در ترجمه کرده ومساله را نامفهوم گذاشته وجدان بنده خدا قبول نکرده کاملا ترجمه کند ودر اختیار دختران معصوم قرار دهد چون این کتاب مخصوص دختران است وبه آنها در مدارس دینی احناف درس داده میشود واین مسایل مخصوص مردان هستند که ربطی به دختران ندارد ومسایل تخیلی هستند که اصلا وجود وامکان ندارند مگر در فکر وخیال آقایان ، با وجود این با افتخار در مدارس دینی مسائل سکسی مخصوص مردان به دختران بیچاره تدریس میشود.
ابن عابدین در حاشیه رد المحتار (1/162) میگوید : أما في دبر نفسه فرجح في النهر عدم الوجوب إلا بالإنزال ، یعنی : اما اگر کسی ذکرش را دبر خودش فرو برد در کتاب النهر عدم وجوب غسل نکردن را ترجیح داده است مگر در صورتی که انزال باشد .
ابن نجیم مصری حنفی در البحر الرائق شرح كنز الدقائق (1/62) می گوید : إذ لو غيبها في دبر نفسه فلا غسل عليه ، یعنی اگر کسی ذکرش را در دبر خویش غایب کرد غسلی بروی نیست.
مولوی عبد الحی لکهنوی حنفی در السعاية في كشف ما في شرح الوقاية (ص: 255) می گوید : فلو ادخل ذكره في دبر نفسه اختلف فيه فحكى صاحب القنية عن القاضي عبد الجبار وشرف الايمة المكي وجوب الغسل وحكى عن الاعين الايمة الكرباسي عدم وجوب الغسل مالم ينزل لانه كالبهيمة
ودر صفحه (256) می گوید : اما في دبر نفسه فالذي ينبغي ان يعول عليه عدم الوجوب الا بالانزال .
باز در صفحه (263) می گوید : ذكر الشر نبلالى في مراقي الفلاح ان عشرة اشياء لاتوجب الغسل ... والايلاج في دبر نفسه .
محمد داود ارشد در کتاب حدیث اور اهل تقلید (1/305) می گوید : این مساله از مسایل احناف است که بزرگان علمای دیوبند هم همین مسلک را دارند به کتابهای : خیر الفتاوی 2/79) وامدا الفتاوی (1/23) و فتاوی دار العلوم دیوبند مکمل ومدلل (1/151 الی 153) رجوع شود.
 
Top