• الحمدللہ محدث فورم کو نئےسافٹ ویئر زین فورو 2.1.7 پر کامیابی سے منتقل کر لیا گیا ہے۔ شکایات و مسائل درج کروانے کے لئے یہاں کلک کریں۔
  • آئیے! مجلس التحقیق الاسلامی کے زیر اہتمام جاری عظیم الشان دعوتی واصلاحی ویب سائٹس کے ساتھ ماہانہ تعاون کریں اور انٹر نیٹ کے میدان میں اسلام کے عالمگیر پیغام کو عام کرنے میں محدث ٹیم کے دست وبازو بنیں ۔تفصیلات جاننے کے لئے یہاں کلک کریں۔

غزہ کے لئے ایندھن کی سخت ضرورت

اعتصام

مشہور رکن
شمولیت
فروری 09، 2012
پیغامات
483
ری ایکشن اسکور
725
پوائنٹ
130
غزہ کے لئے ایندھن کی سخت ضرورت

غزہ کے ڈاکٹروں، نرسوں اور دیگر طبی عملے نے مصر کی حکومت سے درخواست کی ہے کہ اس سے پہلے کہ غزہ میں انسانی المیہ رونما ہو اس علاقے میں بجلی کے بحران کو حل کرکےغزہ کا یہ مسئلہ حل کرے۔

غزہ کے لئے ایندھن کی سخت ضرورت

ابنا: فلسطین پریس سنٹر کے مطابق طبی عملے نےگذرگاہ رفح کے پاس احتجاجی مظاہرہ کرکے غزہ کے لئے ایندھن بھیجنے میں مصر کی رکاوٹوں کی مذمت کی۔ ان لوگوں نے عالمی ریڈ کراس سوسائٹی، عالمی ادارہ صحت اور انسانی حقوق کی تنظیموں سے مطالبہ کیا ہے کہ غزہ کے لئے ایندھن بھیجنے کےلئے اپنی ذمہ داری پوری کریں کیونکہ غزہ میں بجلی اور ایندھن کے بحران سے سیکڑوں بیماروں کی جانوں کو خطرہ لاحق ہوچکا ہے۔ یاد رہے صہیونی ریاست کےمحاصرے سے اس علاقے کو شدید مسائل کا سامنا ہے۔ صہیونی ریاست کے محاصرے کے بعد سے بعض نام نہاد اسلامی ممالک جیسے سعودی عرب اور مصر نے بھی غزہ کے محاصرے میں شدت لانے میں صہیونی ریاست کی مدد کی تھی تاہم ڈکٹیٹر حسنی مبارک کی صہیونیت نواز حکومت کے خاتمے کے بعد حالات میں بہتری آئي تھی۔ حماس کی حکومت نے صہیونی ریاست کو غزہ کے بحران کا ذمہ دار قراردیا ہے اور مصر سمیت دیگر ملکوں سے اس بحران کو دائمی طور پر حل کرنے کا مطالبہ کیا ہے۔
 
شمولیت
مارچ 15، 2012
پیغامات
154
ری ایکشن اسکور
493
پوائنٹ
95
(صہیونی ریاست کے محاصرے کے بعد سے بعض نام نہاد اسلامی ممالک جیسے سعودی عرب اور مصر نے بھی غزہ کے محاصرے میں شدت لانے میں صہیونی ریاست کی مدد کی تھی ) براہ کرم سعودی عرب نے محاصرے میں شدت لانے میں مدد کی تھی یہ ثابت کریں یا کھلم کھلا جھوٹ بولنے سے بچیں-
 

اعتصام

مشہور رکن
شمولیت
فروری 09، 2012
پیغامات
483
ری ایکشن اسکور
725
پوائنٹ
130
میں یہ کچھ مطالب دے رہا ہوں جو کہ آپ کے لیے مفید ہونگے۔۔۔۔۔

یہ فارسی میں ہے مجھے بھی سمجھ نہیں آرہا۔۔۔۔ translate.google.com میں ترجمہ کرکے کچھ تو سمجھ گیا ہوں۔۔۔

اس کو اپنے کمپیوٹر میں کاپی کردیں کیونکہ فارسی میں ہے تو ظاھر ہے کہ منتظمین ڈلیٹ کردینگے۔۔۔۔


نقش آل سعود در اشغال فلسطین

اشاره: در حالي كه آزادي‌خواهان جهان به سوي مساله قدس و فلسطين گرايش پيدا كرده‌اند، بازخواني مساله فلسطين و نحوه اشغال آن از اهميتي دو چندان برخوردار است. اين متن پژوهشي حاوي اسنادي مهم است كه نشان مي‌دهد چگونه سران عربستان سعودي در واگذاري فلسطين به انگليسي‌ها همراهي كرده‌اند و اين غده سرطاني را در منطقه ايجاد نموده‌اند.

آل سعود و مسأله فلسطین

سلسله آل سعود به سعودبن محمد بن مقیرن منسوب است که از سال 1148 ق -1735 م بر بخشی از شبه جزیره عربستان سلطه یافتند. این سلسله که به دنبال ضعف امپراطوری عثمانی و پدید آمدن جنبشهای جدایی طلب در اوایل سده 12 هجری و قرن 18 میلادی در شبه جزیره عربستان به قدرت رسید. هم اکنون نیز بر کشور عربستان سعودی حکومت می‌کنند.

پس از مرگ محمد بن سعود، پسرانش محمد، ثنیان فرحان و مشاوران مشترکاً قلمروی کوچک پدر را اداره کردند. پس از مرگ ثنیان، محمد حکومت را به عهده گرفت و دیگران نیز از او اطاعت کردند. وی در واقع مؤسس واقعی دولت آل سعود در نجد به شمار می رود.

از وقایعبسیار مهمی که در این دوره به وقوع پیوست و سرنوشت و آینده خاندان آل سعود و بخش بزرگی از شبه جزیره عربستان را تعیین کرد، گسترش فعالیت محمد بن عبدالوهاب بنیان گذار مذهب وهابیت بود. او و ابن سعود که هر دو خواستار گسترش نفوذ خود بودند با یکدیگر عقد اخوت بستند و پس از چندی بر بخش بزرگی از نجد چیره گشتند. به طور کلی میتوان گسترش نفوذ سیاسی نظامی این سلسله را به سه دوره تقسیم کرد. 1) تأسیس ذدولت کوچکی در نجد تا چیرگی مصریان
2) بازگشت به قدرت تا استیلای ابن رشید بر نجد
3) چیرگی ابن سعود بر ریاض یا آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود.

الف- نقش آل سعود در رابطه با فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل:

پس از اینکه انگلیسی ها معاهده معروف سایکس- پیکو را در تاریخ 26 اردیبهشت 1295 ز( 15 مه 1917 ) به امضا رساندند و بر اساس آن کشورهای خاورمیانه بین انگلیس و فرانسه تقسیم گردید . ارتش انگلیس در تاریخ 18 آذر 1296 ( 8 دسامبر 1918 م ) به فرماندهی لارنس وارد بیت المقدس شد و آنان در تاریخ 25 آذر ماه 1926 همان سال وعده ایجاد یک وطن قومی یهود را به صهیونیستها دادند. این وعده که به عنوان اعلامیه بالفور شناخته شد فلسطین را تحت قیمومیت دولت انگلس قرار داد تا زمینه های ایجاد دولت اسرائیل فراهم گردد. ( نک: اعلامیه بالفور) همزمان با این تصمیم متفقین، ملک عبدالعزیز بن سعود ( پدر فهد) که حاکم نجد بود طی تلگرامی به « سر ونیگت» ورود انگلیسی ها به بیت المقدس را تبریک گفت. وی فرزندش فیصل را به لندن فرستاد تا پیروزی نیروهای انگلیسی در بیت المقدس را به پادشاه انگلیس تبریک بگوید. حکومت آل سعود هیچ گونه مخالفتی با تلاشهای دولت انگلیس در راستای ایجاد یک وطن قومی برای یهودیان در فلسطین نشان نداد.

در سال 1299 ( 1920 م ) درگیری بین فلسطینی ها و اشغالگران انگلیسی در مناطق مختلف فلسطین از جمله بیت المقدس روی داد و این درگیری موجب شد که در کشورهای عربی و اسلامی تظاهراتی به نفع مردم فلسطین علیه انگلیسی ها بر پا گردد ولی حکومت آل سعود با نادیده گرفتن این درگیریها در برابر این رویداد ها سکوت اختیار کردند.

افشای یک سند تاریخی در مورد فلسطین

من « سلطان عبدالعزیز عبد الرحمن آل فیصل آل سعود» نزد « سِر پرسی کوکس» نماینده بریتانیای کبیر، هزار بار اقرار و اعتراف می کنم که از نظر من هیچ مانعی برای بخشیدن فلسطین به فقرای یهود یا غیر آنان بدان گونه که بریتانیا صلاح می داند وجود ندارد و من هرگز تا روز قیامت از رأی بیتانیا تخلف نخواهم کرد.»

در مرداد 1308 یهودیان سعی کردند مسجد الاقصی را در هنگام برگزاری نماز به آتش بکشند که این امر موجب برپایی تظاهراتی در جهان اسلام شد و فلسطینی ها سعی کردند یهودیان ا مورد تعرض قرار دهند ولی نیروهای انگلیسی مانع این امر شدند و از یهودیان حمایت کردند. حافظ وهبه وزیر مشاور آل سعود در مصاحبه ای با روزنامه دیلی تلگراف مورخه 14 شهریور 1308 ( 1929 ) اعلام کرد: ملک ابن سعود قبل از هر چیز دوست بریتانیای کبیر است، به بریتانیا اعتماد دارد و می داند که مقامات انگلیسی تحقیقاتی در مورد درگیریها در قدس انجام خواهد داد.»
در سال 1314 قیام مردم فلسطین به رهبری شیخ عزالدین قسام آغاز شد. ولی اسناد وزارت خارجه انگلیس هیچ اشاره ای به عکس العمل آل سعود به نفع این قیام نمی کند. در همین رابطه « آندرو رایان » سفیر وقت انگلیس در جده طی گزارشی نوشت!« فکر نمی کنم که ابن سعود نسبت به این مسأله ( قیام ) عکس العمل نشان دهد.»
ملک عبدالعزیز آل سعود در توجیه رویدادهای فلسطین گفت: اعراب باید خود را ملالت کنند زیرا آنها، خودشان خود را اذیت و آزار داده اند نه انگلیسی ها»

در تاریخ 8 اردیبهشت 1315 عبدالعزیز آل سعود نامه ای از حاج امین الحسینی یکی از رهبران فلسطین دریافت کرد. در این نامه آمده بود : « فلسطین از سوی سیاست انگلیس و صهیونیسم هدف قرار گرفته است. همه احزاب متحد شده اند تا دست به اعتصاب عمومی بزنند، این اعتصابات تا تغیر این سیاست ادامه خواهد یافت.» وی در نامه خود از عبدالعزیز آل سعود خواست کمکهای لازم را برای نجات بیت المقدس و تحقق اهداف ملت فلسطین انجام دهد. عبدالعزیز آل سعود بلافاصله پس از دریافت این نامه مزبور به یوسف یاسین مشاور خود دستور داد که متن نامه را تحویل سفارت انگلیس در جده بدهد تا انگلیسی ها در جریان امر قرار گیرند. وی تأکید کرد هیچ اقدامی کهمتعارض سیاست انگلیس باشد انجام نخواهد داد و به هیچ وجه در مسایل داخلی انگلیس دخالت نخواهد کرد. وزیر مستعمرات انگلیس در پاسخ به اقدام عبدالعزیز آل سعود نامه ای از وی خواست که برای خاموش کردن شعله قیام فلسطینیها تلاش کند . در این نامه امده است: اگر ملک بن سعد بتواند از نفوذ خود برای متقاعد کردن اعراب جهت دست کشیدن از خشونت استفاده کند، خدمت بزرگی نه تنها به حکومت انگلیس، بلکه به اعراب کرده است».

«خیر الدین انورکلی » در کتاب خود تحت عنوان « شبه الجزیره العربیه فی عهد الملک عبدالعزیز » می نویسد: دولت انگلیس از طریق وزیر مختار عربستان در لندن با ابن سعود تماس گرفت تا وی را به دخالت در این مسأله تشویق کند. انورکلی می افزاید: اعلیحضرت تصمیم گرفت برای حل بحران، تلاش مشترکی با دولتهلی عربی مبذول دارد ولی این تلاش باید طبق شرایط انگلیس و برای پایان دادن بدون قید و شرط قیام اعلام کرد.

پیشنهاد آل سعود به اعراب این بود که: آشوبها را متوقف کنید تا خواسته های شما تحقق یابد چون این آشوبها به ضرر شما خواهد بود. وی همچنین در دیدار با رهبران فلسطینی از آنها خواست که از قیام علیه انگلیسی ها دست بردارند و برای بریتانیای کبیر مشکلاتی به وجود نیاورند. در 4 مرداد 1315 ( 25 ژانویه 1936) چهر تن از مقامات وزارت خارجه انگلیس پیشنهاد آل سعود را مورد بررسی قرار دادند و در پایان این مذاکرات طی بیانیه ای از پیشنهاد عبدالعزیز آل سعود جهت میانجیگری استقبال کردند. در این میان آل سعود خوشخدمتی خود را به انگلیس به خوبی نشان دادند . « حافظ وهبه» وزیر مختار آل سعود در لندن در دیدار با مقامات وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد که اعلیحضرتملک عبدالعزیز آل سعود گزارشهای مختلفی از داخل عربستان و شرق اردن دریافت کرده حاکی از این که بادیه نشینان تظاهرات به نفع مردم فلسطین تهدید کرده اند، ولی اعلیحضرت این تهدید ها را تقبیح و دشتورات خود را به حکام مناطق جهت سرکوب هرگونه تظاهراتی صادر کرد. وی افزود دولت اعلیحضرت آماده است اتباع اردن را که اقدام به حمایت از مردم فلسطین کنند دستگیر کنند.

در 20 مهر ماه 1315 ( 14 اکتبر 1936) عبدالعزیز آل سعود به نمایندگی از پادشاهان عرب، پیامی را برای مردم فلسطین جهت دست کشیدن از قیام خود صادر کرد. در این پیام آمده است:

به فرزندان ما، اعراب فلسطین .... « از اینکه اوضاع در فلسطین به اینجا رسیده است بلسیار متأثرم. ما به اتفاق پادشاهان عرب و شاهزاده عبدالله ( پادشاه اردن) از شما دعوت میکنیم که آرامش را حفظ کنید و برای جلوگیری از خونریزی اعتصاب خود را متوقف سازید و به حسن نیت دوست ما انگلیس که می خواهد عدالت را تحقق بخشد اعتماد کنید و یقین داشته باشید که ما به تلاشهای خود برای کمک به شما ادامه می دهیم.»

به دنبال صدور پیام عبدالعزیز آل سعود برای پایان دادن قیام مردم فلسطین، هیأت عالی عربی که رهبری قیام مردم فلسطین را بر عهده داشت در همان روز ( 20 مهر 1315) طی بیانیه ای از مردم خواست به قول و عهد پادشاهان عرب اعتماد کنند و اعتصابات را متوقف سازند. در این بیانیه آمده بود:

« ازآنجا که پذیرفتن اراده و مقاصد اعلیحضرت ها پادشاهان عرب یکی از خصلتها و رسوم موروثی اعراب است و نظر به اینکه هیأت عالی عرب اعتقاد راسخ داردکه پادشاهان برای حفظ مصالح فرزندان خود از آنها خواسته اند اعتصاب خود را پایان دهند، لذا هیأت عالی عرب در پاسخ به خواست پادشاهان عرب و با اعتقاد به اینکه میانجیگری پادشاهان عرب مثمرثمر خواهد بود، از مردم فلسطین میخواهد به اعتصابات خود پایان دهند و به دستورات پادشاهان که هدفی جز خدمت به مصلحت اعراب ندارند عمل کنند. همزمان با این بیانیه، فرماندهی کل قیام اعلامیه ای به امضای فوزی قاوقچی صادر کرد و توقف خشونت و جلوگیری از هر اقدام خدشه دارکننده مذاکرات را خواستار شد و از مردم خواست که به سر کارهای خود بروند.

بدین ترتیب یک بار دیگر آل سعود با دخالت خود و حمایت پادشاهان عرب قیام مردم فلسطین را در سال 1315 خاموش کرد بی آنکه فلسطینی ها به اهداف مورد نظر خود دست یابند. این در حالی بود که عبدالعزیز آل سعود پادشاه عربستان سعودی ضمن همکاری صمیمانه و علنی در دفاع از سیاستهای ضد فلسطینی انگلستان، با رهبران یهودی و صهیونیست در تماس بود و حمایتهای بی دریغ خود را در ملاقات های محرمانه با عوامل صهیونیستی ابراز میکرد که در بخش روابط آل سعود با صهیونیستها به آن اشاره شود این است که منافع دولتهای انگلیس، آمریکا و یهودیان را حفظ کند.

سنت جان فیپلی مستشار سازمان اطلاعات انگلیس که بعدا به مذهب وهابیت گرایید و به عنوان مشاور عبدالغزیز مشغول به کار شد و نام حاج عبدالله فیلپی را به خود اختصاص داد در کتابش موسوم به ( چهل سال در نیروی دریایی) میگوید: به نظر ابن سعود، مشکل فلسطین مستحق به خطر انداختن روابط ویژه او با انگلیس و اخیرا با آمریکا نبود و به نظر عبدالعزیز آل سعود و کلیه خاندان آنها، سرنوشت فلسطین مربوط به دوست عزیز آنها انگلیس که قیمومیت فلسطین را به عهده دارد می باشد. و آن کشور هرگونه که مایل است در این مورد برخورد کند و عبدالعزیز می بایست سمعاً و طاعتاً فرمانبردار باشد. وی می افزاید: اصل موافقت نامه ایجاد کشور سعودی این بوده است که سیاست آل سعود می بایست به نحوی باشد که ملک عبدالعزیز و نوادگان پس از وی علیه منافع انگلیس و آمریکا و یهود در کشورهایی که انگلستان بر آنهاحکمرانی می کندو یا زیر قیمومیت یا نفوذ آن قرار دارند و فلسطین یکی از آنها می باشد، به هیچ وجه دخالت نکند. وی در قسمت دیگری از کتاب می افزاید: « ملک عبدالعزیز اعلان کرده بود که فلسطین به طور کامل به یهود داده شود و در عوض استقلال تمام کشوهای عربی به رسمیت شناخته شود و تضمین نموده بود که مردم فلسطین را که از آن کشور خارج می شوند، به نحو شایسته ای اسکان دهد.»

ب- ارتباط رژیم آل سعود با یهودیان صهیونیست:

جان فیلپی مستشار سازمان اطلاعات انگلیس که قبلاً درباره ماهیتش مطالبی بیان شد در صفحه 953 کتابش عکس سمحا ایرلخ جنگجوی سابق صهیونیست را که مدتی وزیر دارایی اسرائیل بود، چاپ کرده و در زیر آن نوشته است: سمحا ایرلخ فرستاده بن گورین نزد عبدالعزیز آمد و از او درباه واقعیت بیانات وی که درباره فلسطینیان ایراد شده بود از جمله درباره فرستادن اسلحه و داوطلبان توضیح خواست. در این دیدار سمحا ایرلخ موافقتنامه هایی را که بین او و انگلستان در حمایت یهودیان فلسطینی از یک طرف و روزولت از طرف دیگر به امضا رسیده بود یادآور شد و خاطر نشان کرد که انگلستان و آمریکابر اساس پشتیبانی شما پیشرفت میکنند. عبدالعزیز در پاسخ گفت که « این اظهارات همگی برای گمراه کردن است، توقع داری چه بگویم؟ بگویم من تسلیم فلسطین به یهودیان ر تأیید می کنم و با این حرفها خود را ذلیل کنم!!» وی افزود: « به کاری که برای یهودیان انجام میدهم اعتماد کن نه به آنچه که میگویم. مططمئن باش ایرلخ!!» . جان فیلپی همچنین در کتاب خود در در سال 1952 در تبعیدگاهش در بیروت به رشته تحریر درآورده بود و طی نامه ای به ملک سعود و فیصل تهدید کرده بود که در صورتی که به وطن اصلیش نجد!! بازگردانده نشود اقدام به انتشار کتابش می کند. همچنین نوشته است: عبدالعزیز در مجمعی ( کنگره ای) بی نتیجه بنا بر درخواست من پیمانی را امضا کرد تا حسن نیتش را به سازمان اطلاعات انگلیس که حقوقش را به میزان 500 جنیه استرلینگ قطع کرده بود، ثابت کند. او که حالی بسیار بد و گله مند داشت و نزدیک بود گریه کند قلمی از جیبش که از گردن او تا نافش می رسید درآورد و موافقتنامه ای مبنی بر تسلیم فلسطین به عنوان وطنی برای یهودیان بیچاره نوشت. متن دقیق پیمان به شرح ذیل می باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

من، سلطان عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل،آل سعود هزاران بار در حضور سر پریسی کوکس نماینده بریتانیای کبیراعتراف می کنم و اقرار می کنم که از نظر من هیچ مانعی در تسلیم فلسطین به یهودی نشینان یا دیگران نمی باشد همانطور که این رأی، نظر انگلیس تا روز قیامت است.او سپس این پیمان را با نگین انگشترش تأیید کرد. جان مارتن منشی چرچیل که نمایندگی عمومی کنگره بیل را در دست داشت در 11/3/1942 هنگام دیدار با وایزمن از قول چرچیل به او گفت: میخواهم بدانی که برای شما برنامه ای ( طرحی) دارم که تا پایان جنگ قابل اجرا نیست. من مایلم که ابن سعود را رهبر خاورمیانه و مسلط بر قدربمندان آن ببینم، به شرط آنکه با شما به توافق برسد و سپس هرچه که من و روزولت ( رئیس جمهور وقت آمریکا) می گویم. وی افزود هنگامی که من و روزولت تصمیم به انجام کاری بگیریم، حتما آن کار انجام می شود.

توافقات پنهانی رژیم آل سعود با آمریکا، انگلیس و اسرائیل به منظور تحقق کشور اسرائیل روز به روز به مرحله عمل می رسید و ماهیت رژیم سعودی برای اعراب و فلسطینیان مسلمان آشکارتر می شد و اعتراضات اعراب مسلمان و فلسطین به سیاستهای رژیم سعودی افزایش می یافت ولی عبدالعزیز سعی میکرد مشکلات فلسطینی ها را نتیجه سیاستهای داخلیانگلیس قلمداد کند. عبدالعزیز در سال 1946 در ملاقات خود با یکی از رهبران فلسطینی گفت: فکر نمیکردیم که اختلاف گروههای کارگر و محافظه کار حاکم بر انگلیس برسیاست انگلیس در مورد فلسطینیان مسلمان و اعراب تأثیر بگذارد. ولی به محض اینکه فلسطینیان در اعتراض به اظهارات عبدالعزیز جلسه را ترک کردند، او با صدای بلند به حاضرین در جلسه گفت: این فلسطینی ها یهودیانی هستند که جنگ بر ضد آنها واجب استولی یهودیان واقعی آنهایی هستند که به سرزمینشان بازگشتند و آزادند که هر اسمی برای خود انتخاب کنند، زیرا هرکس که بر چیزی دست یافته، خود شایسته آن استو لیاقتش را دارد! و هنگامی که به او گفتند: فلسطین، فلسطین او با تعجب پرسید: مگر فلسطین را چه می شود؟ گفتند فلسطین به زودی نابود می شود، سپس به او گفتند: صدور نفت را به دوستان آمریکاییت که بعد از دوستان انگلییت بزرگترین پشتیبان یهود هستند، قطع کن. عبدالعزیز با تعجب و تمسخری حیله گرانهگفت: نفت به فلسطین چه ربطی دارد؟ حتی اگر ما به قطع نفت به آمریکا فکر کنیم کسی نیست که آنرا دوباره به ما بازگرداند و تازه کسی از ما چگونگی قطع صدور نفت را نمی داند، زیرا که نفت، اول به دست خدا و سپس به دست آمریکاست و اگر قطع صدور نفت را از آمریکائیان یاد بگیریم، دیگر چیزی نداریم که به ارتش و سربازان مسلمان عرب در جنگ فلسطین و رهاییش از دست یهود بدهیم. ولی من در مورد این موضوع با دوستان آمریکائیم بحث می کنم.

این در حالی بود که اطرافیان ملک عبدالعزیز نظرات وی را در مورد فلسطین قبول نداشتند . او عقیده داشت که مسأله فلسطین در حدی نیست که به خاطر آن روابط خود را با انگلیس و آمریکا به خطر اندازد. البته به نظر میرسد که آشکار شدن مواضع ضد فلسطینی عبدالعزیز در اواخر زندگی وی و به دنبال رد و بدل شدن پیامها بین آمریکا، انگلیس و آتل سعود بود و آن هنگامی بود که چرچیل نخست وزیر انگلیس به فکر افتاد که آل سعود را به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب مطرح نماید. همزمان با این تصمیمات ملک عبدالعزیز با صراحت اعلام کرده بود که اعراب همواره تقسیم یا شناسایی هرگونه حقی را برای یهودیان در فلسطین رد می کنند اما اگر انگلیس مسأله تقسیم فلسطین را بر آنها تحمیل کند، خواهند پذیرفت. وی پس از شکست ارتشهای عربی و تقسیم فلسطین، عمیقا ناراحت شد، چرا که توقع داشتبخشی از فلسطین در اختیار او قرار گیرد. جان فیلپی مشاور عبدالعزیز در کتاب خود نوشته است « انتقال بخش عربی فلسطین که تحت حکومت عبدالله پادشاهاردن قرار گرفت امری بیش از آنچه که گوارای ملک عبدالعزیز باشدبه شمار می رفت» چرا که وی میخواست این جزء از فلسطین به وی یا اسرائیل واگذار شود و بدین جهت در برابر تشکیل حکومت عمومی فلسطین در بخش غزه که تحت اشغال رژیم مصر بود و نگرانیهای جدیدی علیه یهود به وجود آورد.

برای همین موضع با چرچیل نخست وزیر انگلیس و روزولت رئیس جمهور آمریکا بر سر مسأله تقسیم فلسطین ین کشورهای عربی به توافق رسیدند و برای اینکه فلسطینی ها هیچ دوستی نداشته باشند، وی به فریفتن جمال حسینی که به عنوان وزیر امور خارجه حکومت فلسطین در غزه انتخاب شده بود اقدام کرد و بنا به درخواست آمریکا و انگلیس و با دادن مبلغ ناچیزی وی را به عنوان یکی از مشاورین خود در ریاض منصوب کرد و بقیه اعضای دولت فلسطین را به روشهای دیگر فریب داد.

علی رغم همه تلاشهای آل سعود و مواضع صریح ملک عبدالعزیز هیچ کس قهرمانیهای گردان « عربی » را بدون رضایت خاندان سعودی از جزیره العرب به پا خواستفراموش نمی کند. این گردان که حدود 700 نفر از افراد در جنگ شهید شدندنشان دهنده حضور مردم مسلمان جزیره العرب در جنگ با صهیونیستها بود و وقتی که آوازه فداکاری های این گردان در سطح جزیره العرب پیچید، ملک عبدالعزیز آنرا منتسب به خود کرد و گفت « انگلیس میخواهد که اسرائیل را ایجاد کند و اسرائیل ایجاد خواهد شد.» اینها گوشه ای از نقش خاندان آل سعود در به رسمیت شناختن بنیانگذار دولت صهیونیستی یعنی وایزمن و فراهم آوردن زمینه های تشکیل دولت اشغالگر قدس می باشد.

ج- مواضع آل سعود نسبت به مسأله فلسطین پس از تشکیل اسرائیل:

نزدیکی روز افزون این سعود به متفقین به ویژه دیدار او با روزولت در ناو جنگی آمریکا موسوم به کوئنسی در سال 1367 ق( 1945 م) که موجب سپردن بنادر سعودی در خلیج فارس به ناوهای انگلیسی و آمریکایی شدو روزولت تعهد کرد که آمریکا بدون گفت گوهای زمینه ساز با عربها و یهودیان موضع خود را در قبال فلسطین دگرگون نکند، تأثیری در مواضع آمریکا نسبت به مسأله فلسطین نداشت. در سال 1946 ترومن ( رئیس جمهور آمریکا) از 100000 یهودی دعوت کرد که به سررزمینهای اشغالی مهجرت کنند. این مسأله مورد اعتراض آل سعود قرار گرفت ولی اقدام حادی از سوی آن انجام نگرفت. یک سال بعد آمریکا به قطعنامه سازمان ملل مبنی بر تجزیه فلسطین رأی مثبت داد که منجر به تیره شدن روابط آمریکا با دولت سعودی گردید ولی منجر به قطع مناسبات نشد. این در حالی بود که رؤسای هیأتهای عربی در ازمان ملل در آستانه صدور قطعنامه تقسیم فلسطین در سال 1948 با ارسال پیامی به پادشاه سعودی اصرار کردند که بیانیه ای صادر کند و در آن آمریکا را به قطع صدور نفت در صورت تصویب قطعنامه تقسیم فلسطین و به رسمیت شناختن اسرائیل، تهدید کند ولی پادشاه عربستان در یک موضع غیر منتظره اعلام کرد: منافع آمریکا در عربستان محفوظ است و مورد حمایت از آنها و منافع آنها بر اساس نص قرآن بر ما واجب است.
چندی بعد روابط آل سعود و آمریکا رو به گرمی نهاد و در سال 1367 ق ( 1948 م ) ناوگان آمریکا وارد خلیج فارس شد و برای نخستین بار مقامات نظامی آمریکا از عربستان دیدار کردند.

در آن ایام که جمال عبدالناصر رهبری جهان عرب را در مقابل رژیم اسرائیل و متحدان آن به عهده داشت، ملک سعود از سویی برای رهایی از انزوای سیاسی و از سوی دیگر برای ایستادگی در برابر هاشمیان اردن و عراق که از پشتیبانی انگلیس برخوردار بودند، سیاست دوستی با مصر را در پیش گرفت و پس از ورود به پیمان بغداد در سال 1375 ) 1955 م) دو پیمان دفاعی جداگانه با مصر و سوریه به امضاء رسانید و پیمانی هم با مصر و یمن منعقد کرد.
دولت سعودی در سال 1367 ق( ژانویه 1956 م) در برابر اشغال خاک مصر ( صحرای سینا) توسط نیروهای انگلیس، اسرائیل و فرانسه، روابط سیاسی خود را با انگلستان قطع کردو ملک سعود کمک مالی هنگفتی برای مصر ارسال داشت. سپس نمایندگان مصر، سوره، اردن و عربستان در جمادی الثانی 1376 ق ( ژانویه 1957 م) اجلاسیه ای در قاهره برپا کردند و طی قطعنامه مشترکی دکترین آیزنهاور را محکوم کردند و از ملک سعود خواستند که در دیدار با آیزنهاور، او را از دیدگاهشان درباره این نظریه آگاه سازد. اما وقتی ملک سعود به آمریکا رفت تعهدات خود در قاهره را نادیده گرفت و خواسته میزبان را گردن نهاد و پذیرفت که دکترین آیزنهاور را به رسمیت بشناسد.

تجاوز اسرائیل به مصر و سوریه و اردن در ربیع الاول 1387 ق ( 1967 م) مردم عربستان را به تکانی سخت وا داشت. آنان به کنسولگری آمریکا در ظهران هج.م بردند. در رأسالتنوره کار به تیر اندازی کشید وتعدادی از آمریکائیان و عربها زخمی شدند. فیصل برخی از افسران ارتش را بازداشت کرد و مقررات حکومت نظامی برقرار ساخت. آنگاه در پی فشارهای داخلی و خارجی در کنفرانس سرا عرب در خارطوم در 1346 ه.ش ( 1967 م) همراه با کویت و لیبی متعهد شد که سالانه 135میلیون لیره استرلینگ برای بازسازی اقتصادی جمهوری متحد عربی و اردن بپردازد. همچنین مقرر شد که نیروهای جمهوری متحد عربی و عرببی و عربستان از یمن خارج شوند.

در رمضان 1393 ق ( اکتبر 1973 م) با آغاز جنگ اعراب و اسرائیل، ملک فیصل طی بیانیه ای صدور کلیه محموله های نفتی به آمریکا را قطع کرد. در صفر 1394( فوریه 1974 م) کنفرانس اسلامی ابتکار ملک فیصل در پاکستان تشکیل شد. قطعنامه این کنفرانس ظاهراً بر تمامی آرمآنهای اعراب صحه گذاشت و مهمتر آنکه برای نخستین سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان تنها نماینده مردم فلسطین در آن شرکت نمود.

پس از شرکت انورسادات رئیس جمهور مصر در مذاکرات کمپ دیوید و امضای پیمان صلح با اسرائیل در سال 1398 ق ( 1978 م ) ملک خالد برقطع روابط با مصر پای فشرد ولی ملک فهد به عنوان ولیعهد عربستان اگرچه قطعنامه کنفرانس عراق مبنی بر تحریم سادات را در همان سال امضا کرده بود، از انتشار رسمی آن در کشور خود جلوگیری کرد. با این همه در سال 1357 ه. ش ( 1979 م) آل سعود رسماً پیمان کمپ دیوید و عمل سادات را مردود شمرد.زمانی که رژی ماشغالگر قدس بیت المقدس را پایتخت دائمی خود اعلام کرد، فهد جهاد مقدس علیه اسرائیل را اعلام نمود. جهاد مقدس فهد علیه اسرائیل که در سال 1359 ( 1981 م) اعلام گردید فقط روی کاغذ باقی ماند و چون خود فهد به این دعوت اعتقادی نداشت، جهاد وی در حد یک شعار بود هیچ وقت به عمل تبدیل نگردید و تنها رسانه های گروهی رژیم آل سعود بودند که برای فهد تبلیغ میکردند و جهاد او را مورد تقدیر و ستایش قرار میدادند.

هنگامی که رژیم صهیونیستی در سال 1361 ه. ش ( 1982 م) به لبنان حمله کرد و نیروی مقاومت فلسطین را از این کشور بیرون راند، فهد سکوت اختیار کرد و حتی از تهدید رژیم صهیونیستی خودداری نمود. فهد در پی تجاوز اسرائیل به لبنان یکسال پس از اعلام جهاد مقدس علیه اسرائیل، طرح صلحی به نام « طرح صلح فهد » ارائه کرد و در آن موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. این طرح شامل نکات زیر بود: 1- عقب نشینی اسرائیل از کلیه سرزمینهای عربی به ویژه بیت المقدس که در سال 1967 اشغال شد. 2- از بین بردن شهرکهای یهودی نشین که پس از سال 1967 بنا شده بود. 3- تضمیین آزادی عبادت و برگزاری مراسم مذهبی برای همه ادیان در اماکن مقدسه. 4- تءکید بر حق ملت فلسطین و پرداخت غرامت به کسانی که قصد بازگشت به فلسطین را ندارند. 5- کرانه باختری و نوار غزه در مدت انتقالی ( چند ماه ) زیر نظر سازمان ملل قرار گیرد. 6- تأسیس کشور مستقل که قدس پایتخت آن باشد. 7- تأکید بر حق کشورهای منطقه از جمله اسرائیل در زندگی مسالمت آمیز. 8- سازمان ملل و یا برخی از اعضای این سازمان اجرای این اصوب را به عهده گیرند.

د- مواضع آل سعود نسب به مسأله فلسطین پس از انتفاضه:

پس از شروع انتفاضه در سرزمین های اشغالی فلسطین رژیم آل سعود همراه با دیگر رژیمهای عربی موضع مثبتی در حمایت از آن گرفت و خواهان توقف اعمال سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطین شد ولی در عین حال با نقشه های آمریکا در موردمسءله فلسطین مخالفت نکرد حتی پس از مدتی که انتفاضه فلسطین گسترش یافت، تحرکات انقلابی در سرزمینهای اشغالی را به شدت زیر نظر داشت، اخبار آن را با نگرانی دنبال میکرد و اتز تأثیر آن بر مسلمآنان منطقه نگران بود. فهد پادشاه سعودی در زمانی که انتفاضه به اوج خود رسید، در برابر کمک های آمریکا به رژیم صهیونیستی اعلام کرد که: « تلاش اصلی کشورهای عربی، مبارژه با اصولگرایی اسلامی و مقابله با ایران است.» در این خصوص رژیم سعودی رسماً سعی نمود که به سازمان آزادی بخش فلسطین در جهت تحریک یاسر عرفات برای سازش با رژیم صهیونیستی و ورود به مذاکرات صلح خاورمیانه کمک کند.»

در داخل کشور عربستان نیز به مردم مسلمان خود به هیچ وجه اجازه حمایت علنی از انتفاضهرا نداد. لذا تظاهرات مردم در حمایت از انتفاضه ممنوع شد و حتی از مراسمی که در جهت حمایت از قیام اسلامی فلسطین انجام می گرفت جلوگیری کرد.

به دنبال گسترش انتفاضه فلسطین، رژیم سعودی در صدد برآمد با اعطای کمکهای مالی به ساف رهبران آن را به مذاکرات صلح با رژیم مصهیونیستی ترغیب کند. در این زمینه نشریه « رساله الحرمینم در شماره 39 خود که در آوریل 1993 به چاپ رسید نوشت: رژیم آل سعود، فلسطین و رژیمهای عربی خلیج فارس را به دامان یهودیان سوق می دهد. این نشریه نوشت: وجود همکاری و گفت و گو های دوستانه میان آل سعود و یهودیان، این اعتقاد قدیمی را مطرح کرده است که میان رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی مشترکات غیر قابل تفکیک و جداناپذیر وجود دارد، همچنین روزنامه السفیر در تاریخ 20 آوریل ( 1993 م) نوشت: رژیم سعودی برای سوق دادن اعراب به شرکت در مذاکرات دو جانبه صلح که قرار بود در 20 آوریل 1993 برگزار شود، تصمیم گرفته است که وارد بازی پول شود. این در حالی بود که هیأت فلسطینی شرکت کننده تبعیدیهای فلسطینی به لبنان و عدم یافتن راه حلی برای بازگرداندن آنان به سرزمین های اشغالی موجب خودداری آنها جهت شرکت در دور نهم مذاکرات صلح خواهد شد.

روزنامه لبنانی السفیر نوشت: آل سعود پرداخت مبلغ دویست میلیون دلار به سازمان آزادی بخش فلسطین و طرحهای دیگر فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی را قبول کرده است تا از درخواست خود مبنی بر حل سریع مسأله تبعیدیها صرف نظر کنند، زیرا پافشاری بر این موضوع، روند مذاکرات صلح را کُند می کند و نوعی مخالفت با خواسته های آمریکا به حساب می آید.

قبل از برگزاری کنفرانس مادرید در سال 1991 نیز ناظران سیاسی چنین عقیده داشتند که رژیم آل سعود دلال عملیات صلح با رژیم صهیونیستی استو با توجه موقعیت مالی خود و وضعیت ناهنجار حاکم بر اقتصاد جهان عرب اقدام به تشویق کشورهای عربی و ساف به مذاکره و برقراری صلح با اسرائیل کرده است.

در پی تلاشهای رژیم آل سعود و هماهنگ شدن تدریجی کشورهای منطقه با سیاستهای این رژیم و اعطای دلارهای نفتی به یاسر عرفات برای وادار کردن او به پذیرفتن طرحهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، سرانجام یاسر عرفات به عنوان رهبر ساف موافقتنامه غزه و اریحا را امضا کرد و رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخت. فهد و سران عرب پس از امضای موافقتنامه غزه- اریحا قول هرگونه کمک به حکومت خودگردان فلسطین را به عرفات دادند تا بدین ترتیب صلح با رژیم صهیونیستی تحقق یافته و حالت جنگ و کشمکش میان اعراب و رژیم اشغالگر پایان یابد.
 
Top