مسئله اول : در مدرسه ديني دار العلوم مکی زاهدان يك مولوي رساله أي ىر هشت صفحه حدود سي مسأله را مطرح كرده يكي از آن مسائل اين است : در نزد اهل حدیث متعه زن در دبر جائز است ویکي دیگر از احناف می گوید : لواط با زن حلال وجایز است. هدیة المهدی ص 118 .
می گویم : مولوی شاهوزهی حنفی دیوبندی در رساله خویش می گوید : چرا خواب خودتان را برای دیگران می بینید ، اینرا در مقابل اعتراضات دیگران گفته واین در واقع بحال خودشان صدق پیدا می کند ، اهل حدیث همگی ، لواط در دبر زن را حرام وگناه کبیره می دانند وبر این اتفاق است ونقل قول وگفتار جناب مولوی یک سخن بي اساس است در ضمن وحید الزمان وصدیق حسن خان حنفی هستند نه اهل حدیث ، همچنین چیزی در کتب وحید الزمان وجود ندارد من کتاب هدیة المهدی ومختصر هدیة المهدی را از اول تا اخر خواندم همچنین مسئله ای در آن وجود ندارد بلکه بر عکس در مختصر هدیة المهدی ودر الهدی المحمود می گوید حرام است ، لعنة الله علی الکاذبین ، این آقایان می خواهند به دنیا بفهمانند که ما همینکاره ایم که بر مذاهب اسلامی دروغ پردازی کنند بقول خودشان خواب خود را برای دیگران می بینند ، لا حول ولا قوة الا بالله .
اجماع اهل سنت واهل حدیث بر حرمت لواط با زن :
ابن تیمیه در الفتاوى الكبرى (3/ 103) می گوید : وطء المرأة في دبرها حرام بالكتاب والسنة، وهو قول جماهير السلف والخلف ، یعنی وطی زن در دبرش بدلیل کتاب وسنت حرام است واین قول جمهور سلف وخلف است .
شوکانی در نیل الاوطار (6/ 240) می گوید : بدلیل وجود احادیث در این باب وقذارت ، لواط با زن حرام است و امام مهدی در بحر اتفاق عترت واهل بیت واکثر فقهاء را در تحریم نقل کرده .
صدیق حسن خان در تفسیر فتح البیان (1/449) ونیل المرام (72) می گوید : چیزی که آیه حرث بر آن دلالت دارد تحریم وطی زن در دبر است ، ودر کتابهای دیگرش هم گفته حرام است در کتاب حسن الاسوه (533) والدرر البهیه (2/227) یک باب مستقل در حکم حرمت وطی زن در دبر در چندین صفحه اختصاص دادند
وحید الزمان حیدر آبادی در الهدی المحمود (1/506) ذیل حدیث أبي هريرة، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «ملعون من أتى امرأته في دبرها» می گوید : جو شخص اپنے بی بی کی دبر یعنی پاخانہ کی جگہہ میں صحبت کری وہ ملعون ہے ، یعنی شخصی که زنش را در جایگاه مدفوع وطی کند ملعون است.
بدیع الدین شاه راشدی سندی در کتاب مروجه فقه کی حقیقت (96) می گوید :
مذهب ما اهل حدیث در مورد وطی زنان در دبر این است :
لا تأتوا النساء في أدبارهن ، یعنی رسول خدا ص می فرماید : یعنی زنان را در دبرشان وطی نکنید (مسند ابی یعلی الموصلی) .
لا ينظر الله يوم القيامة إلى رجل أتى امرأته في دبرها ، یعنی رسول خدا ص فرمودند : خداوند متعال روز قیامت به مردی که زنش را در دبرش وطی کند نمی نگرد (بيهقي) .
من أتى النساء في أعجازهن فقد كفر ، یعنی رسول خدا ص فرمودند : کسی که زنانرا در دبرشان وطی کند مرتکب کفر شده (طبرانی).
فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّه ، یعنی خداوند متعال می فرماید : نزد زنانتان به جایگاهی بروید که خداوند به شما دستور داده ، سوره بقره (222) . (اشاره به وطی زنان در راه زرع ونسل است که در آیه حرث آمده) .
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ، هر کسی که بجز این راه را بطلبد پس آنها تجاوز کارند ، سوره مؤمنون آیه هفت وسوره معارج آیه سی ویک .
اما نظر احناف در این مورد :
قبلا اشاره به قول جناب مولوی حنفی کردم که می گوید خواب خود را برای دیگران می بینند در واقع تساهل در این باب نزد حنفیه وجود دارد که خواب خود را برای دیگران می بینند چند نمونه از اقوال احناف را ذکر می کنم :
ابن عابدین در رد المحتار (4/27) می گوید : ولو فعل هذا بعبده أو أمته أو زوجته بنكاح صحيح أو فاسد لا يحد إجماعا ، یعنی اگر کسی با برده یا کنیز خود یا زن منکوحه خود با نکاح صحیح یا فاسد وطی در دبر کرد باجماع حد ندارد . (نعوذ بالله)
در فتاوى هندية (2/150) آمده : ولو وطئ امرأة في دبرها أو لاط بغلام لم يحد عند أبي حنيفة ، یعنی اگر کسی با زنی عمل لواط در دبرش انجام داد یا با پسری لواطت کرد نزد ابو حنیفه حدی بر وی نیست . (نعوذ بالله)
داماد افندی حنفی در مجمع الانهر در شرح ملتقی الابحر (1/595) می گوید : أنه لو فعل هذا بعبده أو أمته أو منكوحته لا يحد بلا خلاف وإن كان حراما بالإجماع وإنما يعزر لارتكاب المحظور . (نعوذ بالله)
مرغینانی حنفی در هداية في شرح بداية المبتدي (2/ 346) می گوید : ومن وطئ أجنبية فيما دون الفرج يعزر " لأنه منكر ليس فيه شيء مقدر ومن أتى امرأة في الموضع المكروه أو عمل عمل قوم لوط فلا حد عليه عند أبي حنيفة رحمه الله ويعزر (نعوذ بالله)
در حاشیه شرح عقاید نسفیه ص 121 نوشته شده : لکونه حرمة ثابتة بدلیل ظنی یعنی فی الدبر ، یعنی حکم حرمت وطی در دبر بدلیل ظنی (حکمی شبیه حدس وگمان) ثابت شده بدلیل قطعی ثابت نشده (یعنی با حکم نص قران وحدیث متواتر ثابت نشده) (مروجه فقه کی حقیقت ص 92).
در حالی که الله جل جلاله می فرماید : الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ سوره نور آیه دوم
ولواط با زن بیگانه ومرد جرمش خیلی سنگین تر از زناست وحدش کشتن است چنانچه در قران آمده الله جل جلاله قوم لوط را در همین دنیا هلاک ونابود کرد و در حدیث آمده : من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط، فاقتلوا الفاعل والمفعول به ، هر که را دیدید که عمل قوم لوط را انجام می دهد فاعل ومفعول هر دو را بکشید . حدیث صحیحی است اصحاب سنن روایت کردند ، ابن تیمیه می گوید : أجمع الصحابة على أن فاحشة اللواط يقتل فيها الفاعل والمفعول به ولكنهم اختلفوا كيف يقتل؟ فبعضهم قال: يرجم، وبعضهم قال: يلقى من أعلى شاهق في البلد ثم يلقى بالحجارة، وبعضهم قال: يحرق بالنار نسأل الله العافية ، یعنی صحابه اجماع دارند بر اینکه مرتکبین فاحشه لواط فاعل ومفعول كشته شوند اما در این که چگونه کشته شوند اختلاف دارند ؟ بعضی می گویند رجم شوند وبعضی می گویند از مکانی بلندی انداخته شوند وبعد بر آنها سنگ پرتاب شود وبعضی می گویند در آتش سوزانده شوند ، بجز ابن تیمیه افراد زیادی اجماع صحابه را در حد لوطی نقل کردند وحد لوطی کشتن است فقط در نحوه کشتن اختلاف است اما احناف بهانه آوردند اجماع صحابه را رد کردند .
بهانه احناف در رد حکم شرعی حد لواطت :
علاء الدين بخاري حنفي در كشف الأسرار شرح أصول البزدوي (3/ 29) می گوید : در مورد حد برای لواط حدیث نقل شده که رسول اکرم ص فرمودند : فاعل ومفعول را بکشید ، وفرمودند : کسی که بالا بوده وکسی که در پایین قرار گرفته هر دو را بکشید ، اما فقهای حنفی در رد این احادیث گفتند : به این روایات عمل نشده ، وصحابه به این روایت استناد نکردند ودر حکم لواطت اختلاف داشتند .
سندي حنفي در حاشيه اش بر سنن ابن ماجه (2/ 118) در ذيل حديث فاقتلوا الفاعل. . . إلخ) مي گوید : حدیث مزبور را ترمذی ضعیف قرار داده واهل علم در عقوبت لوطی اختلاف دارند قول مشهور از ابوحنیفه تأدیب است حدّی ندارد .
همانطور که می بینیم احناف در این حکم شرعی احادیث صحیحه را به چندین بهانه واهی رد می کنند ، بهانه اول ضعف حدیث بهانه دوم عمل نشدن به این روایات وبهانه سوم اختلاف صحابه وبهانه چهارم عدم استناد صحابه به این روایات .
جواب بهانه اول :
اگر چه در سند بعضی از این روایات در این باب اشکالاتی وجود دارد اما با انضمام به احادیث حسن وصحیح به درجه حجیت می رسند وحکم قطعی را پیدا می کنند ، حدیث : من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به ، را ترمذي وابن ماجه وابو داود روایت کردند وشیخ آلبانی می گوید : صحیح است ، وحدیث : إن أخوف ما أخاف على أمتي عمل قوم لوط . ترمذي وابن ماجه روایت کردند وشیخ آلبانی می گوید : حسن است ، قال النبي صلى الله عليه وسلم في الذي يعمل عمل قوم لوط قال: ارجموا الأعلى والأسفل، ارجموهما جميعا ، این حدیث را ابن ماجه وابو یعلی موصلی روایت کردند ، شیخ آلبانی می گوید : حسن لغیره است .
جواب بهانه دوم :
عمل نکردن به حدیث هیچ تأثیری در حجیت آن نمی گذارد وتا قیام قیامت در صحت وحجیت خود پا برجاست خواه عاملین یا تارکین صحابه باشند ویا غیرهم باشند ، اما شافعی در رسالة (424) می گوید : حديث رسول الله يثبت بنفسه لا بعمل غيره بعده ، حدیث رسول خدا ص بذات خود ثابت می شود نه به عمل دیگران بعد از پیامبر ص ، شاه ولی الله دهلوی حنفی در کتاب الإنصاف في بيان أسباب الاختلاف (50) مي گوید : فاذا لم يجدوا في كتاب الله أخذوا بسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم سواء كان مستفيضا دائرا بين الفقهاء أو يكون مختصا بأهل بلد أو أهل بيت أو بطريق خاصة وسواء عمل به الصحابة والفقهاء أو لم يعملوا به ومتى كان في المسألة حديث فلا يتبع فيها خلافه أثرا من الآثار ولا اجتهاد أحد من المجتهدين ، یعنی وقتی در قران حکمی را نیافتند به سنت رسول خدا ص بگیرند برابر است در میان فقها مشهور ودایر باشد یا این که خاص به اهالی یک شهری باشد یا خانواده ای یا به طریق خاصی مختص باشد ومساویست که صحابه وفقهاء به ان عمل بکنند یا نکنند وقتی در یک مسأله ای حکمی یافت شد در ان مسأله حکمی بر خلافش پذیرفته نخواهد شد چه أثر صحابی باشد یا اجتهاد مجتهدی باشد .
جواب بهانه سوم :
واما اختلاف صحابه هم بهانه بدون دلیل وبرهان است حتی یک روایت ضعیف ودروغین در این باب از اختلاف صحابه چیزی وارد نشده ، ابن تیمیه می گوید : أجمع الصحابة على أن فاحشة اللواط يقتل فيها الفاعل والمفعول به ولكنهم اختلفوا كيف يقتل؟ فبعضهم قال: يرجم، وبعضهم قال: يلقى من أعلى شاهق في البلد ثم يلقى بالحجارة، وبعضهم قال: يحرق بالنار نسأل الله العافية ، یعنی صحابه اجماع دارند بر اینکه مرتکبین فاحشه لواط فاعل ومفعول كشته شوند اما در این که چگونه کشته شوند اختلاف دارند ؟ بعضی می گویند رجم شوند وبعضی می گویند از مکانی بلندی انداخته شوند وبعد بر آنها سنگ پرتاب شود وبعضی می گویند در آتش سوزانده شوند ، بجز ابن تیمیه افراد زیادی اجماع صحابه را در حد لوطی نقل کردند وحد لوطی کشتن است فقط در نحوه کشتن ، و در جایی دیگر در مجموع الفتاوى (11/ 543) می گوید : تمام صحابه بر کشتن فاعل ومفعول اتفاق دارند ودر جایی دیگر 28/335 می گوید : ولم تختلف الصحابة في قتله؛ ولكن تنوعوا فيه ، صحابه در کشتن اختلاف ندارند بلکه در نحوه کشتن اخلاف داشتند وهمچنین اتفاق صحابه را در این باب ابن قیم وابن قدامه وقرطبی وسیوطی ودیگران نقل کردند.
جواب بهانه چهارم :
بهانه عدم استناد صحابه به این روایات هم بدون دلیل وبرهان است بلکه عکس این ثابت شده بیهقی در سنن الکبری وشعب الایمان وابن ابی دنیا در ذم الملاهی وابن المنذر وابن بشران وآجری در ذم اللواط وخرائطی در مساوی الاخلاق روایت کردند : ابوبکر صدیق در همچنین موردی از صحابه مشوره گرفت همگی اشاره بکشتن کردند وعلی بن ابی طالب فرمودند سوزانده شود در نهایت سوزانده شد و این به عنوان اجماع صحابه ثبت شده .
می گویم : مولوی شاهوزهی حنفی دیوبندی در رساله خویش می گوید : چرا خواب خودتان را برای دیگران می بینید ، اینرا در مقابل اعتراضات دیگران گفته واین در واقع بحال خودشان صدق پیدا می کند ، اهل حدیث همگی ، لواط در دبر زن را حرام وگناه کبیره می دانند وبر این اتفاق است ونقل قول وگفتار جناب مولوی یک سخن بي اساس است در ضمن وحید الزمان وصدیق حسن خان حنفی هستند نه اهل حدیث ، همچنین چیزی در کتب وحید الزمان وجود ندارد من کتاب هدیة المهدی ومختصر هدیة المهدی را از اول تا اخر خواندم همچنین مسئله ای در آن وجود ندارد بلکه بر عکس در مختصر هدیة المهدی ودر الهدی المحمود می گوید حرام است ، لعنة الله علی الکاذبین ، این آقایان می خواهند به دنیا بفهمانند که ما همینکاره ایم که بر مذاهب اسلامی دروغ پردازی کنند بقول خودشان خواب خود را برای دیگران می بینند ، لا حول ولا قوة الا بالله .
اجماع اهل سنت واهل حدیث بر حرمت لواط با زن :
ابن تیمیه در الفتاوى الكبرى (3/ 103) می گوید : وطء المرأة في دبرها حرام بالكتاب والسنة، وهو قول جماهير السلف والخلف ، یعنی وطی زن در دبرش بدلیل کتاب وسنت حرام است واین قول جمهور سلف وخلف است .
شوکانی در نیل الاوطار (6/ 240) می گوید : بدلیل وجود احادیث در این باب وقذارت ، لواط با زن حرام است و امام مهدی در بحر اتفاق عترت واهل بیت واکثر فقهاء را در تحریم نقل کرده .
صدیق حسن خان در تفسیر فتح البیان (1/449) ونیل المرام (72) می گوید : چیزی که آیه حرث بر آن دلالت دارد تحریم وطی زن در دبر است ، ودر کتابهای دیگرش هم گفته حرام است در کتاب حسن الاسوه (533) والدرر البهیه (2/227) یک باب مستقل در حکم حرمت وطی زن در دبر در چندین صفحه اختصاص دادند
وحید الزمان حیدر آبادی در الهدی المحمود (1/506) ذیل حدیث أبي هريرة، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «ملعون من أتى امرأته في دبرها» می گوید : جو شخص اپنے بی بی کی دبر یعنی پاخانہ کی جگہہ میں صحبت کری وہ ملعون ہے ، یعنی شخصی که زنش را در جایگاه مدفوع وطی کند ملعون است.
بدیع الدین شاه راشدی سندی در کتاب مروجه فقه کی حقیقت (96) می گوید :
مذهب ما اهل حدیث در مورد وطی زنان در دبر این است :
لا تأتوا النساء في أدبارهن ، یعنی رسول خدا ص می فرماید : یعنی زنان را در دبرشان وطی نکنید (مسند ابی یعلی الموصلی) .
لا ينظر الله يوم القيامة إلى رجل أتى امرأته في دبرها ، یعنی رسول خدا ص فرمودند : خداوند متعال روز قیامت به مردی که زنش را در دبرش وطی کند نمی نگرد (بيهقي) .
من أتى النساء في أعجازهن فقد كفر ، یعنی رسول خدا ص فرمودند : کسی که زنانرا در دبرشان وطی کند مرتکب کفر شده (طبرانی).
فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّه ، یعنی خداوند متعال می فرماید : نزد زنانتان به جایگاهی بروید که خداوند به شما دستور داده ، سوره بقره (222) . (اشاره به وطی زنان در راه زرع ونسل است که در آیه حرث آمده) .
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ، هر کسی که بجز این راه را بطلبد پس آنها تجاوز کارند ، سوره مؤمنون آیه هفت وسوره معارج آیه سی ویک .
اما نظر احناف در این مورد :
قبلا اشاره به قول جناب مولوی حنفی کردم که می گوید خواب خود را برای دیگران می بینند در واقع تساهل در این باب نزد حنفیه وجود دارد که خواب خود را برای دیگران می بینند چند نمونه از اقوال احناف را ذکر می کنم :
ابن عابدین در رد المحتار (4/27) می گوید : ولو فعل هذا بعبده أو أمته أو زوجته بنكاح صحيح أو فاسد لا يحد إجماعا ، یعنی اگر کسی با برده یا کنیز خود یا زن منکوحه خود با نکاح صحیح یا فاسد وطی در دبر کرد باجماع حد ندارد . (نعوذ بالله)
در فتاوى هندية (2/150) آمده : ولو وطئ امرأة في دبرها أو لاط بغلام لم يحد عند أبي حنيفة ، یعنی اگر کسی با زنی عمل لواط در دبرش انجام داد یا با پسری لواطت کرد نزد ابو حنیفه حدی بر وی نیست . (نعوذ بالله)
داماد افندی حنفی در مجمع الانهر در شرح ملتقی الابحر (1/595) می گوید : أنه لو فعل هذا بعبده أو أمته أو منكوحته لا يحد بلا خلاف وإن كان حراما بالإجماع وإنما يعزر لارتكاب المحظور . (نعوذ بالله)
مرغینانی حنفی در هداية في شرح بداية المبتدي (2/ 346) می گوید : ومن وطئ أجنبية فيما دون الفرج يعزر " لأنه منكر ليس فيه شيء مقدر ومن أتى امرأة في الموضع المكروه أو عمل عمل قوم لوط فلا حد عليه عند أبي حنيفة رحمه الله ويعزر (نعوذ بالله)
در حاشیه شرح عقاید نسفیه ص 121 نوشته شده : لکونه حرمة ثابتة بدلیل ظنی یعنی فی الدبر ، یعنی حکم حرمت وطی در دبر بدلیل ظنی (حکمی شبیه حدس وگمان) ثابت شده بدلیل قطعی ثابت نشده (یعنی با حکم نص قران وحدیث متواتر ثابت نشده) (مروجه فقه کی حقیقت ص 92).
در حالی که الله جل جلاله می فرماید : الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ سوره نور آیه دوم
ولواط با زن بیگانه ومرد جرمش خیلی سنگین تر از زناست وحدش کشتن است چنانچه در قران آمده الله جل جلاله قوم لوط را در همین دنیا هلاک ونابود کرد و در حدیث آمده : من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط، فاقتلوا الفاعل والمفعول به ، هر که را دیدید که عمل قوم لوط را انجام می دهد فاعل ومفعول هر دو را بکشید . حدیث صحیحی است اصحاب سنن روایت کردند ، ابن تیمیه می گوید : أجمع الصحابة على أن فاحشة اللواط يقتل فيها الفاعل والمفعول به ولكنهم اختلفوا كيف يقتل؟ فبعضهم قال: يرجم، وبعضهم قال: يلقى من أعلى شاهق في البلد ثم يلقى بالحجارة، وبعضهم قال: يحرق بالنار نسأل الله العافية ، یعنی صحابه اجماع دارند بر اینکه مرتکبین فاحشه لواط فاعل ومفعول كشته شوند اما در این که چگونه کشته شوند اختلاف دارند ؟ بعضی می گویند رجم شوند وبعضی می گویند از مکانی بلندی انداخته شوند وبعد بر آنها سنگ پرتاب شود وبعضی می گویند در آتش سوزانده شوند ، بجز ابن تیمیه افراد زیادی اجماع صحابه را در حد لوطی نقل کردند وحد لوطی کشتن است فقط در نحوه کشتن اختلاف است اما احناف بهانه آوردند اجماع صحابه را رد کردند .
بهانه احناف در رد حکم شرعی حد لواطت :
علاء الدين بخاري حنفي در كشف الأسرار شرح أصول البزدوي (3/ 29) می گوید : در مورد حد برای لواط حدیث نقل شده که رسول اکرم ص فرمودند : فاعل ومفعول را بکشید ، وفرمودند : کسی که بالا بوده وکسی که در پایین قرار گرفته هر دو را بکشید ، اما فقهای حنفی در رد این احادیث گفتند : به این روایات عمل نشده ، وصحابه به این روایت استناد نکردند ودر حکم لواطت اختلاف داشتند .
سندي حنفي در حاشيه اش بر سنن ابن ماجه (2/ 118) در ذيل حديث فاقتلوا الفاعل. . . إلخ) مي گوید : حدیث مزبور را ترمذی ضعیف قرار داده واهل علم در عقوبت لوطی اختلاف دارند قول مشهور از ابوحنیفه تأدیب است حدّی ندارد .
همانطور که می بینیم احناف در این حکم شرعی احادیث صحیحه را به چندین بهانه واهی رد می کنند ، بهانه اول ضعف حدیث بهانه دوم عمل نشدن به این روایات وبهانه سوم اختلاف صحابه وبهانه چهارم عدم استناد صحابه به این روایات .
جواب بهانه اول :
اگر چه در سند بعضی از این روایات در این باب اشکالاتی وجود دارد اما با انضمام به احادیث حسن وصحیح به درجه حجیت می رسند وحکم قطعی را پیدا می کنند ، حدیث : من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به ، را ترمذي وابن ماجه وابو داود روایت کردند وشیخ آلبانی می گوید : صحیح است ، وحدیث : إن أخوف ما أخاف على أمتي عمل قوم لوط . ترمذي وابن ماجه روایت کردند وشیخ آلبانی می گوید : حسن است ، قال النبي صلى الله عليه وسلم في الذي يعمل عمل قوم لوط قال: ارجموا الأعلى والأسفل، ارجموهما جميعا ، این حدیث را ابن ماجه وابو یعلی موصلی روایت کردند ، شیخ آلبانی می گوید : حسن لغیره است .
جواب بهانه دوم :
عمل نکردن به حدیث هیچ تأثیری در حجیت آن نمی گذارد وتا قیام قیامت در صحت وحجیت خود پا برجاست خواه عاملین یا تارکین صحابه باشند ویا غیرهم باشند ، اما شافعی در رسالة (424) می گوید : حديث رسول الله يثبت بنفسه لا بعمل غيره بعده ، حدیث رسول خدا ص بذات خود ثابت می شود نه به عمل دیگران بعد از پیامبر ص ، شاه ولی الله دهلوی حنفی در کتاب الإنصاف في بيان أسباب الاختلاف (50) مي گوید : فاذا لم يجدوا في كتاب الله أخذوا بسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم سواء كان مستفيضا دائرا بين الفقهاء أو يكون مختصا بأهل بلد أو أهل بيت أو بطريق خاصة وسواء عمل به الصحابة والفقهاء أو لم يعملوا به ومتى كان في المسألة حديث فلا يتبع فيها خلافه أثرا من الآثار ولا اجتهاد أحد من المجتهدين ، یعنی وقتی در قران حکمی را نیافتند به سنت رسول خدا ص بگیرند برابر است در میان فقها مشهور ودایر باشد یا این که خاص به اهالی یک شهری باشد یا خانواده ای یا به طریق خاصی مختص باشد ومساویست که صحابه وفقهاء به ان عمل بکنند یا نکنند وقتی در یک مسأله ای حکمی یافت شد در ان مسأله حکمی بر خلافش پذیرفته نخواهد شد چه أثر صحابی باشد یا اجتهاد مجتهدی باشد .
جواب بهانه سوم :
واما اختلاف صحابه هم بهانه بدون دلیل وبرهان است حتی یک روایت ضعیف ودروغین در این باب از اختلاف صحابه چیزی وارد نشده ، ابن تیمیه می گوید : أجمع الصحابة على أن فاحشة اللواط يقتل فيها الفاعل والمفعول به ولكنهم اختلفوا كيف يقتل؟ فبعضهم قال: يرجم، وبعضهم قال: يلقى من أعلى شاهق في البلد ثم يلقى بالحجارة، وبعضهم قال: يحرق بالنار نسأل الله العافية ، یعنی صحابه اجماع دارند بر اینکه مرتکبین فاحشه لواط فاعل ومفعول كشته شوند اما در این که چگونه کشته شوند اختلاف دارند ؟ بعضی می گویند رجم شوند وبعضی می گویند از مکانی بلندی انداخته شوند وبعد بر آنها سنگ پرتاب شود وبعضی می گویند در آتش سوزانده شوند ، بجز ابن تیمیه افراد زیادی اجماع صحابه را در حد لوطی نقل کردند وحد لوطی کشتن است فقط در نحوه کشتن ، و در جایی دیگر در مجموع الفتاوى (11/ 543) می گوید : تمام صحابه بر کشتن فاعل ومفعول اتفاق دارند ودر جایی دیگر 28/335 می گوید : ولم تختلف الصحابة في قتله؛ ولكن تنوعوا فيه ، صحابه در کشتن اختلاف ندارند بلکه در نحوه کشتن اخلاف داشتند وهمچنین اتفاق صحابه را در این باب ابن قیم وابن قدامه وقرطبی وسیوطی ودیگران نقل کردند.
جواب بهانه چهارم :
بهانه عدم استناد صحابه به این روایات هم بدون دلیل وبرهان است بلکه عکس این ثابت شده بیهقی در سنن الکبری وشعب الایمان وابن ابی دنیا در ذم الملاهی وابن المنذر وابن بشران وآجری در ذم اللواط وخرائطی در مساوی الاخلاق روایت کردند : ابوبکر صدیق در همچنین موردی از صحابه مشوره گرفت همگی اشاره بکشتن کردند وعلی بن ابی طالب فرمودند سوزانده شود در نهایت سوزانده شد و این به عنوان اجماع صحابه ثبت شده .